آیا فرزندتان بیش از حد به شما وابسته است؟
عادت دادن کودک بهتنهایی باید از 6 ماهگی آغاز شود وگرنه کودک در حوالی 4-3 سالگی همچون چسب به پدر و مادرش میچسبد و تنها گذاشتنش آنقدر ساده نخواهد بود.
اضطراب جدایی
کودک سه ساله ای دارم که یک ماهی است او را به مهد کودک می فرستم متاسفانه از روز اول مربیان او را به زور از من جدا می کردند و با خود می بردند. به هیچ عنوان راضی به جدا شدن از من نیست و حتی اگر کل ساعت مهد را همراه او در مهد بنشینم بازهم او به من چسبیده و جدا نمی شود. لطفا نحوه ی رفتار درست با کودکم را به من بیاموزید.
چسبیدن کودک به والدین و ترس او از جدایی، واقعیت روزمره زندگی پدر و مادرهایی است که فرزند یک تا 3 ساله دارند زیرا یکی از مراحل طبیعی رشد کودکان در این سن محسوب میشود. اما مرز باریکی میان اضطراب طبیعی ناشی از جدایی و چسبیدن بیشازحد وجود دارد. آیا میدانید این مرز کجاست و چطور باید بدون هرگونه آسیب روحی به کودک او را از خودتان جدا کنید؟
ترس ناشی از جدا شدن از والدین معمولاً حوالی 18 ماهگی به وجود میآید و اغلب واکنشی طبیعی است که بعد از به راه افتادن کودک بروز میکند. بچهها در این سن میل به استقلال دارند اما این روند گاهی چنان ترسناک به نظر میرسد که کودک به والدینش پناه میبرد تاکمی از اضطرابش کم شود. اضطراب جدایی اگر توسط پدر و مادر به شیوه صحیحی مدیریت شود، در 3 سالگی برطرف میشود اما مشکل از اینجا شروع میشود که والدین راه برخورد درست با این مسئله را نمیدانند و اضطراب طبیعی کودک را تبدیل به اختلالی میکنند که هم خودشان و هم کودک را قربانی خواهد کرد. جالب است بدانید که ژنتیک و نقلمکان و تغییر محیط هم میتوانند بر اختلال جدایی دامن بزنند اما بازهم به گفته روان شناسان والدین و روشهای نادرست تربیتیشان تقصیر کارترند.
چسبیدن به والدین و اضطراب جدایی زمانی تبدیل به یک بحران میشود که کودک به سن مدرسه یا مهدکودک رسیده است. اینجاست که به هیچ صراطی مستقیم نمیشود و حاضر نیست دست مادر یا پدرش را رها کند و بدون جیغوداد چند دقیقه تنها بماند. عادت دادن کودک به تنها ماندن و عادت دادن خودتان به سروصداهای او راهحل اساسی این مشکل است. پس اگر بچهای دارید که بیشازحد به شما میچسبد و به قول اطرافیان کمی لوس شده است، بهتر است خودتان را برای یک قشقرق حسابی آماده کنید و بعد او را در جریان قرار دهید که قرار است چند دقیقه در جمع یا چند ساعت در خانه تنهایش بگذارید و به امور شخصی خودتان برسید.
شنیدن صدای گریه کودک یا دیدن اشکهایی که روی صورتش میغلتد منظره خوشایندی نیست و شاید وجدانتان را به درد بیاورد اما یادتان باشد که دارید او را برای یک زندگی مستقل در دوران بزرگسالی آماده میکنید پس مطابق این دستورالعمل رفتار کنید.
برای تمجید از کودک از عبارت «تو دیگه بزرگ شدی» استفاده کنید و شاهد معجزه آن باشید.
قدم اول: بدون اطلاع کودک و به بهانه ریختن ترس او از جمع، او را یکدفعه رها نکنید و تنها نگذارید. قبل از اینکه بروید برنامهتان را به زبان ساده برایش توضیح دهید و به او بگویید که در این مدت چهکارهایی میتواند بکند. فرزند شما باید در نبودتان احساس امنیت و آرامش کند و باید درک کند که با رفتن شما با مشکلی مواجه نخواهد شد. یادتان باشد اگر بدون خبر کردن کودک، ناگهان او را در یک جمع یا در خانه تنها بگذارید، از این به بعد هیچوقت به شما اطمینان نمیکند و دائماً به شما میچسبد.
قدم دوم: بهطورقطع فرزند شما که همیشه به شما چسبیده بوده، به این سادگیها راضی نمیشود و به داد زدن یا اشک ریختن متوسل میشود. در این شرایط دوباره برنامهتان را توضیح دهید و برای آرامش خودتان زیر لب تکرار کنید: «می دونم به خاطر اینکه خیلی دوستم داره و می خواد کنارش باشم اینجوری گریه می کنه ولی من چند دقیقه کنارش نیستم و بعد دوباره پیشش بر می گردم تا با هم باشیم.»
قدم سوم: این جریان به خصوص در دفعات اول ممکن است بیشتر از آن چیزی که فکرش را می کنید طول بکشد. سعی کنید عصبانی نشوید و احساس کودک از اینکه بودن در کنار شما را به هر کار دیگری در این دنیا ترجیح می دهد، درک کنید. با این حال اصلا برنامه تان را به تعویق نیندازید و آن را همانطور که برایش توضیح داده بودید، اجرا کنید.
قدم چهارم: اگر سه گام بالا را به درستی انجام داده باشید، کودک کمکم دوری از شما را می پذیرد و یاد می گیرد که تنها ماندن آنقدرها هم ترسناک نیست. در این مرحله شما با تشویق او می توانید این رفتار درست را تقویت کنید و چسبی که فرزندتان را برای چند ماه یا چند سال به شما وصل کرده بود، بکنید. برای تمجید از کودک از عبارت «تو دیگه بزرگ شدی» استفاده کنید و شاهد معجزه آن باشید.
ازآنجاکه جدا شدن از پدر یا مادر برای بچهها چندان خوشایند نیست، وقتی میبینند با گریه و داد و نق زدن راه بهجایی نمیبرند، ممکن است از روشهای دیگری مثل تمارض به بیماری و بدحالی استفاده کنند. این مسئله اغلب در مورد کودکانی صادق است که در زمان بیماری اجازه دارند کارهایی را که در مواقع عادی برایشان مجاز نیست، انجام دهند. برای این بچهها بیماری موقعیتی جالبتر و امنتر است که برای چسبیدن به والدین از آن استفاده میکنند. تا حد امکان گول این رفتار را نخورید و برنامهتان را بدون کمترین تغییری انجام دهید. در ضمن هنگام بیماری از توجه بیشازحد به کودک خودداری کنید تا بعداً دچار این دردسرها نشوید.
از اضطراب جدایی و وابستگی بیشازحد کودک به والدین که بگذریم، چسبیدن کودک به والدین بهویژه در جمع و مهمانی و… میتواند ناشی از کم رو بودن کودک باشد. این بچهها ممکن است در منزل خیلی هم شلوغ، پر سروصدا و حتی پرحرف باشند اما وقتی وارد یک جمع غریبه میشوند، ترجیح میدهند پشت پدر یا مادرشان قایم شوند و به هیچکس سلام نکنند. در این شرایط گفتن جملاتی از قبیل «زود باش به عمو سلام کن» بهخصوص اگر با چاشنی زور و اجبار همراه شود، نتیجه عکس داده و چسبی که کودک را به والدینش چسبانده است، محکمتر میکند. ادامه خواندن “مقابله با اضطراب جدایی کودکان از والدین”